اینم یک شعر جدید از خودم که برای جلسه های چهار شنبه گفتم
یک روز خوب قصه و چهار شنبه و خلاص
چند شعر ناب حرف پراگنده و خلاص
یک لحظه از حوالی مهتاب یا فروغ
یا یک سوال سخت جوابش نه و خلاص
یا یک طرف خطیب مفاهیم پست مدرن
این سو سه چار گوش پر از پنبه و خلاص
اسم دو سه کتاب که تکراری میشود
یا حرف شخص محترم مرده و خلاص
چند فکر سردچار غزل های شاعری
چند چشم هم به دخترکی دوخته و خلاص
فریاد من مخالفم و شعر سکته داشت
یا هم کسی به شعر نظر داره و خلاص
ای کاش میشد این همه چار شنبه های خوب
تنها بیان قصه ای تو و مه و خلاص