غزل تازه و فرصت تازه برای نظرات تان
کاش چون شب شبیه من بودی
یا کمی با من هم سخن بودی
در حوالی قحط سالی من
کاش یک لحظه ء چمن بودی
كاش خاموشي ات بسر ميرفت
لحظه ء صرف گفتن بودي
تو که چون عقده های من شده ای
کاش در فکر وا شدن بودی
چقدر رفتنت کبود وسیاهست
کاش همرنگ آمدن بودی
مثل این وزن ساده وآسان

+ نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۸۵ ساعت 14:23 توسط آژند
|