غزل تازه از من گذاشتم روی وب تا نظر شما چی باشد
(آيدا)! امیدی است که آباد من شوی
پژواک خواهشانه فریاد من شوی
آيدا ! امیدی است که از پشت کوه قاف
تشریف آوری و پریزاد من شوی
مینا شوم بروی درختان باغ تان
تو طفل شوخ گردی وصیاد من شوی
در تو تمام گردم و خالي ز خود شوم
تو پس دوباره باعث ایجاد من شوی
تاریخ مصرفم به سر آید ولی تو باز
تکرار بی نهایت معیاد من شوی
با یک کلام خاتمه این غزل شود
آيدا! امیدی است که همزاد من شوی
+ نوشته شده در شنبه نهم تیر ۱۳۸۶ ساعت 13:54 توسط آژند
|